فولکر هومل – ترجمه: سعیده طاهری، بابک کریمی :
لی کانگ–شنگ، بازیگر و کارگردان
از هیچ طریقِ ممکن نمیشود لی کانگ-شنگ را با مارچلو ماسترویانی اشتباه گرفت. چهرههایشان هیچ شباهتی بههم ندارند و سبک بازیگریشان هم کاملاً متفاوت است، لباسهای گنجههایشان هم کوچکترین سنخیتی باهم ندارند. بهرغم این تفاوتها، بازیهایشان در نقشهایی که تجسم تنهایی شهری، مالیخولیای موذی و ازخودبیگانگی جنسیاند، در طبقهای منحصر به خودشان جای میگیرند. هر دو بهعنوان خودِ دیگرِ استادان مدرن زمانهشان ایفای نقش کردهاند: آنتونیونی و فلینی در ایتالیای اوایل دههی شصت و تسای مینگ-لیانگ در تایوانِ دههی نود. وقتی به فلینی فکر میکنم اولین چیزی که به خاطرم میآید چهرهی مارچلو است که در خیابانهای رم نگاه خیرهاش خیال گذرایی را ثبت کرده و وقتی به تسای مینگ-لیانگ فکر میکنم اولین چیزی که به خاطرم میآید چهرهی لی کانگ-شنگ است، خیره به ابژهی هوسی که برای همیشه جهان او را ترک میگوید. اگر فقدان و غیاب دو درونمایهی بنیادین جهان تسای باشند، لی کانگ-شنگ شاهد همهی آن چیزی است که از بین میرود؛ اوست که تمنا میکند، درد میکشد و تماشا میکند.
لی کانگ-شنگ در سال ۱۹۶۸ در خانوادهای فقیر به دنیا آمد که از رهگذر مستمری ناچیز پدرش روزگار میگذراند که بهعنوان ارتشی بازنشسته جنگهای داخلی خدمت کرده بود. او و برادرش به دبستان خصوصی میرفتند. بعدها وقتی برادرش دانشجوی سینما شد، لی در امتحان ورودی دانشگاه پذیرفته نشد و ناگزیر به مشاغل عجیبی همچون پیشخدمتی، فروشندگی خدمات بیمه و نگهبانی پلیس در مقابل قمارخانهای غیرقانونی روی آورد.