رامین اعلایی
.جنبهی آفرینشگرانه و نوزایشی هنر را میتوان به طرزی نیرومند در نقشبرجستهای کشفشده در لاسل پیدا کرد. آنجا که تندیس ونوس را در حالی تصویر میکند که شیئی به فرم شاخ بز به دست دارد: نمادی از باروری؛ یعنی ونوس نماد دیگری از باروری (شاخ بز نمادی دوجنسیتی از باروری و نوزایی) را نگاه داشته است. این نقشبرجسته یک نمادپردازی کامل از آفرینشگری هنری به منزلهی خارجیسازی، استحاله، عینیتبخشی و سرانجام حتی به منزلهی عملی نارسیستیست. این اثر توامان هنر به منزلهی جدایی از مادر یا آفرینش جهان به فرمی غیر از فرم مادرانه هم هست در عین حالی که پیوندهای صوری، نمادین، و لیبیدویی با بدن مادرانه را همچنان حفظ می کند. در حالی که علایق فیگوراتیو از بطن هنر ابتدائاً انتزاعی ابژههای یافتهشده رشد کرده بودند، موضوع نمادین به نوبهی خود با زایش نخستین هنر فیگوراتیو به وجود آمد. از همین رو ونوس لاسل نمایشی از تفاوت بین فیگوراسیون و انتزاع، بین بازنمایی و سمبلیسم است. شاید این تندیسهای کوچک اولیهترین نمونهی هنر دربارهی هنر باشند، که در آن فیگور (ونوس) با نماد خودش (شاخ بز) مواجه میشود. تفاوت بین امر تحتاللفظی و امر مجازی/استعاری بنا بر توپوس بدن نمود مییابد.
۲
هنر سینمایی پارک چان-ووک را میتوان هنری از جنس افسون دانست. به واقع در سینمای او خودِ ساختار افسون و نمادپردازی با ساختار افسون نزد نقشبرجستهی لاسل تناظر دارد. یعنی سینمایی که دائماً در ساحت فیگوراسیون و انتزاع یا به عبارتی صحیحتر بین بازنمایی و سمبلیسم در گردش است. به واقع این سینماییست که هرازگاهی با اقتباس از اسطوره، فرمی انتزاعی به مضموناش میبخشد و از سوی دیگر همین مضمون را به کمک هنر فیگوراسیون روایت میکند. در سینمای پارک هنر فیگوراتیو به معنای دقیق کلمه از چیزی مبهمتر یا عامتر پیش میافتد که با بصیرت حسابشدهی فرمها همخوانی دارد. یعنی امر غیرمعمول درون فرم در مقام انگیزهای قدرتمند نسبت به مضمون. کلیدواژهی انتقام در سهگانهی مشهور پارک چنین وضعیتی دارد. از سویی جهانشمول و قاعدهمند است اما از سوی دیگر چون برای بازنمایی و روایتشدن با ساختار انتزاعی اسطوره در هم میآمیزد به یک امر غیرمعمول بدل میشود. به واقع این همان جایی هم هست که افسونِ سینمای پارک شکل میگیرد. او مشخصاً در «اولد بوی» به مدد اسطوره (در اینجا اسطورهی ادیپوس) فیگوری میسازد که در مسیر روایت به طرزی هیولایی کجومعوج شده است. یعنی شمایلی مرکزی در درون یک درام که تلاش دارد از مسیر هنر فیگوراتیو روایت شود، اعوجاجها و دگردیسیهای امر انتزاعی را میپذیرد